سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون دانشجویان دزفول

چرا باید نام بیمارستان بزرگ دزفول ( گنجویان ) اصلاح گردد ؟

چرا باید نام بیمارستان بزرگ دزفول ( گنجویان ) اصلاح گردد ؟

جمع زیادی از شهروندان دزفولی با ارسال نا مه ای خطاب به وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و بیان دلایلی محکم  خواستار تغییر نام تنها بیمارستان دولتی دزفول به نام مقدس پیامبر اکرم (ص) و یا یکی از ائمه ی معصومین (ع) شدند. در این نامه امده است :

محضر مبارک جناب اقای لنکرانی وزیر محترم بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی

سلام علیکم

با تقدیم احترام و آرزوی دوام توفیقات روز افزون برای حضرتعالی و علاقه مندان مخلص و بی توقع توسعه ی بهداشت و درمان و دوستداران افزایش ! سطح سلامتی جامعه ، امیدواریم تا فرصت کافی داشته با شید تا موضوع دخالت و اصرار بعضی گروه ها و افراد را برای ورود خیر خواهانه !!! به حوزه ی مقدس درمان را واقع بینانه بررسی نموده و تجربه ی حضور میسیونر های مذهبی مسیحی در قالب ساخت بیمارستان در کشورهای فقیر آفریقایی و تبلیغ و ترویج مسیحیت را فراموش ننماییم .

از فرصت استفاده نموده ضمن ابراز نگرانی شدید از اقدام نسنجیده ، نا آگاهانه، غافلانه و....برخی مدیران اسبق شهر دزفول و استان خوزستان و نیز کشور در خصوص ایجاد زمینه های تبلیغ و ترویج فرقه های منحرف صوفی ، بدین وسیله اعتراض شدید خود را نسبت به مصادره ی خدمات نظام مظلوم و مقدس اسلامی در حوزه های بهداشت و درمان و آموزش و پرورش در دزفول به نام گروه ها و افراد منحرف صوفی ، اعلام نموده و ضمن ارائه ی مختصری از اطلاعات موجود ولی مکتوم مانده ، تقاضا داریم تا در رابطه با تنها بیمارستان دولتی شهر ، اطلاعات ذیل الذکر به نحو مقتضی و گسترده در اختیار مردم دزفول قرار گیرد و ثانیا" در اسرع وقت ضمن اصلاح نام بیمارستان دزفول، لفظ و کلمه ی دولتی حتما" به عنوان پیشوند نام بیمارستان دزفول اضافه گردد . اسناد و مدارک حاکی است که در سال 1356تعدادی از خیرین دزفول به همراه دکتر عبد الحمید گنجویان دامپزشک شاغل در دانشگاه جندی شاپور اهواز با اطلاع از تصمیم دولت مبنی بر ساخت بیمارستان و دانشکده ی پزشکی دزفول طی نشستی با رئیس وقت دانشگاه آمادگی خود را برای ساخت

بیمارستان و دانشکده اعلام می نمایند تا پس از تکمیل جهت بهره برداری در اختیار دولت وقت قرار گیرد .پس از اعلام آمادگی دانشگاه جندی شاپور اهواز با دفتر مشاور م‍‍ژدا و همکاران ، قرار دادی برای تهیه ی طرح و نقشه ها منعقد می نمایند و اولین سری نقشه های اجرائی در سال 1358 از طریق دانشگاه در اختیار خیرین مزبور قرار می گیرد .خیرین که عمدتا" از دراویش ذهبیه ی احمدیه می باشند مدعی هستند که برای ساخت بیمارستان اقدام به تشکیل مؤسسه ی خیریه ای تحت عنوان « مؤسسه ی خیریه ی بیمارستان دکتر گنجویان » نموده اند ، آیا چنین مؤسسه ای اصلا" به ثبت رسیده ؟تاریخ دقیق ثبت آن چه تاریخی است ؟ و آیا وزارت اطلاعات و تشکیلات ثبت اسناد و املاک با چنین نام و عنوانی موافق بو ده اند ؟ در صورت صحت چنین ادعایی ثابت می شود که بانیان ساخت بیمارستان از ابتدا به دنبال تبلیغ و زمینه ی  ترویج عملی فرقه ی خود بو ده اند چرا که آقای گنجویان نه دزفولی است ، نه ساکن دزفول است ، نه مالک زمین احداث بیمارستان بوده و نه به هزینه ی او این اقدام صورت گرفته است ، بلکه وی رئیس و قطب فرقه ی ذهبیه بوده است و......

عملیات ساختمانی از سال 1358شروع می شود ولی با آغاز جنگ تحمیلی این عملیات متوقف گردید . مجددا" از اواسط سال 1362اقدامات ساختمانی با مدیریت خیرین و حمایت بی دریغ مسئولین شهری دزفول ، استانی و کشوری و عمدتا" از محل کمک های ستاد باز سازی مناطق جنگی  انجام گرفته است.

در دوران نمایندگی آقای دکتر درویش زاده ( مجلس پنجم ) هفت میلیارد ریال ، معادل هفتصد میلیون تومان از ردیف بودجه های ملی جهت تکمیل تأسیسات بیمارستان دزفول اختصاص یافت .

در دوران نمایندگی آقای سید علی آقا میری ( مجلس ششم ) سیزده میلیارد ریال معادل یک میلیارد و سیصد میلیون تومان از ردیف بودجه های ملی جهت تکمیل تجهیزات بیمارستان اختصاص یافت.

به علاوه به ادعای مسئولین وقت شبکه ی بهداشت و درمان دزفول ، هیچ گاه مدیر و مسئول کشوری و استانی به دزفول نیامد مگر انکه موضوع تکمیل بیمارستان با انها مطرح و حمایت و کمک انها جلب و اخذ شده است .

متاسفانه نوع تبلیغات دست اندر کاران ساخت بیمارستان بزرگ دزفول به گونه ای است که حق مردم ، مسئولین و نظام اسلامی پیوسته نا دیده گرفته شده و تمامی خدماتی را که دولت در این بیمارستان ارائه می دهد به نام این عده که هدف اصلی آنها تبلیغ و ترویج عملی فرقه های منحرف صوفیه است ، معرفی می شود . به جرات می توان ادعا کرد که امروز کمتر کسی از دولتی بودن بیمارستان گنجویان دزفول و سهم و نقش واقعی دولت در ساخت ، تجهیز و اداره ی آن اطلاع دارد !

در یک حساب سر انگشتی و بدون انکار نقش بانیان ساخت بیمارستان و بدون داوری در خصوص اهداف و انگیزه ها ، می توان ادعا نمود که آورده و سهم خیرین برای احداث بیمارستان بزرگ دزفول کمتر از 20 درصد است چرا که. 1 زمین بیمارستان کلا" متعلق به دولت است و نسبت ارزش زمین به ساختمان حداقل مساوی است . 2-بیش از 50 درصد ساختمان از محل کمک های ستاد  باز سازی مناطق جنگی تامین شده .3- کلیه ی تاسیسات بیمارستان را دولت تامین نموده .4- الان نیز دولت ان را اداره می نماید و هزینه های سه سال نگهداری و اداره ی یک بیمارستان دولتی معادل ساخت و تجهیز ان است.

با توجه به حساسیت های تاریخی برروی نام بیمارستان دولتی دزفول ، حتی در شرایط حاکمیت سیاست های تساهل و تسامح ،وزارت بهداشت و درمان برای بیمارستان دزفول نام گنجویان را تعیین ننموده بلکه نام «بیمارستان بزرگ دزفول » تصویب شده و تابلو نوشته ای که دکتر پزشکیان وزیر وقت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی از آن پرده برداری شده نیز حاکی از آن است . در همین تابلو مشاهده می شود که لفظ دکتر گنجویان بعدا" به متن تابلو اضافه شده است . ولی دست اندر کاران ساخت بیمارستان که همچنان حضور خود را در بیمارستان حفظ کرده اند تابلویی تهیه و نصب کرده اند به نام «بیمارستان بزرگ دکتر گنجویان »

از دلایل مجرم بودن گنجویان ، فراری بودن ، ممنوع الورود بودن و توقیف و مصادره ی اموال و دارایی های ایشان در ایران است به طوری که منزل نامبرده در تبریز توسط دادگاه انقلاب اسلامی مصادره شده و اتفاقا" دست اندر کاران ساخت بیمارستان به امام جمعه ی وقت دزفول که حامی تکمیل بیمارستان از منابع دولتی و سایر خیرین بود متوسل شده و آقای اراکی نیز از رییس وقت قوه ی قضاییه در خواست کتبی نموده اند تا این منزل مصادره شده به نفع ساختمان بیمارستان در دزفول به فروش برسد . ( که از این سند بارها به عنوان تایید دراویش توسط ایشان و دلیلی برای محکومیت آقای اراکی ذکر کرده اند . )

گنجویان نه دزفولی است،نه مالک زمین است ، نه تامین کننده هزینه های ساخت بلکه ایشان قطب دراویش ذهبیه احمدیه است که به دلیل عضویت در لژ فراماسونری از بدو انقلاب از ایران فرار کرده و هم اکنون نیز ممنوع الورود هستند و در انگلستان به سر می برند آیا شایسته و قانونی است تا نام او تابلو تنها بیمارستان دولتی دزفول باشد؟

 شایسته است تا نام تنها بیمارستان دولتی دارالمومنین دزفول و پایتخت مقاومت ایران اسلامی به نام مقدس پیامبر اکرم(ص) ویا یکی از ائمه معصومین علیه السلام نام گذاری گردد تا زمینه سوء استفاده های فرقه های صوفی برطرف گردد. انشا الله تمام کسانی که خالصانه در این بنای خیر نقش و سهمی داشته اند پیش خداوند مأجور خواهند بود.

 

  

        


آتش زدن مردم

سه شنبه شب 25/1/87 با ایجاد درگیری درب خانقاه ذهبیه احمدیه ، اعتصابی درب کلانتری 11 با اجتماع امت حزب الله برگزار شد که تا ساعت 2:30 بامداد به طول انجامید .

پنج شنبه 27 فروردین بعد از دعای کمیل ساعت 11:45 دقیقه شب ، اعتصاب و اجتماعی با حضور جمعیت زیادی ، در حیاط آستانه سبزقبا بر علیه صوفیه و خانقاه ،‌برگزار گردید و با قرائت قطع نامه ای به پایان رسید بند اول این قطع نامه ضد خانقاهی در اعتراض به مرگ مشکوک و سوختن یک جوان در خانقاه ذهبیه احمدیه بود که مردم خواستار پیگیری و دستگیری عاملان این جنایت شده بودند . قرائت بند های این قطع نامه با تکبیرهای کوبنده مردم و مرگ بر ضد ولایت فقیه ، مرگ بر امریکا ، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافقین خائن و مرگ بر اسرائیل همراه بود .

در حالی که بند های پایانی قطع نامه قرائت می شد صدای آژیر توجه مردم را به خود جلب کرد ناگهان سکوتی جمعیت را فرا گرفت... خواندن قطع نامه ادامه داده شد . صدای آژیر مربوط به دو آمبولانس از فوریت های پزشکی 115 دزفول بود که فردی را که عده ای ضد انقلاب ، آتش زده بودند به بیمارستان گنجویان انتقال دادند این فرد در کوچه ای پاینتر ازز سبزقبا با ریختن بنزین بر وی و آتش زدن او ، دچار سوختگی شده بود .

مردم در اجتماعی در سبزقبا برگزار شد ،‌ داشتند محکوم می کردند جنایت سوختن فردی در خانقاه را را که ضد انقلاب ، دو نفر دیگر را آتش زد .

ماجرا به این صورت است که عده ای ضد انقلاب ، در موقع اجتماع مردم بر علیه خانقاه و دراویش ، دو نفر را آتش زدند. الحمد الله یکی از آن دونفری که به آتش کشیده شد جان سالم به در برد . وی فردی بیخانمان است که گوشه ای ،‌ کنار خیابان خوابیده بود و از همه جا بی خبر و چند پتو رویش گذاشته بود ، در خواب بود که ناگهان متوجه شده دارد می سوزد و با کمک اهالی محل ، آتش خاموش شده و الحمدلله هیچ گونه صدمه ای ندید ،‌ اشرار بر روی وی بنزین پاشیده و وی را آتش زده بودند که اهالی محل سریعاً متوجه شده و آتش را خاموش کردند .

همچنین افرادی ضد انقلاب و ضد مردم ،‌ یک نفر دیگر را نیز در کوچه پایین تر از سبزقبا به همین شکل آتش زدند که متاسفانه دچار سوختگی شده و سریعاً‌ توسط فوریت های پزشکی 115 به بیمارستان گنجویان منتقل و از آنجا به اهواز اعزام شده است .

بالاخره مار از لانه اش بیرون آمد ،‌ بالاخره باطل از پوسته خود خارج شد ، بعضی ها گور خودشان را با دست خودشان کندند و بالاخره خود را رسوا نمودند ، آن روی سکه ی بعضی ها را مردم دیدند .

این افراد یاغی و ضد انقلاب و منافق خواستند با آتش زدن دو نفر اعتصاب و اجتماع مردم بر علیه خانقاه را سرکوب نمایند ، ضد انقلاب می خواست رعب و وحشت در مردم ایجاد کند . آتش زدن دو نفر جنب سبزقبا در واقع تهدید و ترساندن مردم بود ، برای جلوگیری از تخریب خانقاه .

غافل از اینکه با این کارها بیشتر مردم را خشمگین کرده و انگیزه بیشتری به مردم برای تخریب خانقاه می دهند و به قول معروف با دست خودشان گور خودشان را کندند . جاء الحق و ذهق الباطل ،‌ حق می آید و باطل رفتنب است .

به نظرتان چه کسانی از اعتصاب در سبزقبا که علیه خانقاه و دراویش برگزار شد ،‌ به خشم آمدند ؟؟ چه کسانی احساس خطر کردند؟؟


متن بیانیه تحصن پنج شنبه 27/1/88

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم بزرگوار و بصیر دارالمومنین

فعالیت های تحریک آمیز فرقه منحرف ذهبیه و تبدیل خانقاه به مرکز فتنه و توطئه علیه دین و فرهنگ و اقتصاد مردم و ایجاد فضای آلوده و مسموم بر ضد روحانیت اصیل و عناصر متدین و فعال شهر و بویژه جوانان صالح و سرافراز دزفول، سالها تداوم داشته و متاسفانه هیچ اقدامی عملی توسط مسئولان برای کنترل این عناصر هرج و مرج طلب صورت نگرفته است .

در هفته های اخیر تحرکات و اقداماتی در شهر صورت گرفته است که اگربا اقدام فوری و قاطع مسئولان پیگیری نشود بی تردید با عکس العمل جدی متدینین و جوانان غیرتمند شهر به منظور انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر و طبق بند «میم»وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) مواجه خواهند شد :

1.   مرگ مشکوک یک جوان در خانقاه ذهبیه چگونه ، ‌به وسیله چه کسانی و با چه هدفی به وقوع پیوسته است و چرا گزارش صریح و آشکار و صادقانه مسئولان شهری در قبال این جنایت به مردم داده نمی شود ؟ و مرتکبین جنایت دستگیر نمی شوند؟

2.   منشاء صدور شب نامه های بی هویت به منظور بدنام کردن عناصر مؤمن و متدین کجاست ؟ و آیا نسبت دادن آنچه در خانقاه به گونه ای مرموز اتفاق افتاده است به دیگران مصداق فرد سارقی نیست که خود فریاد آی دزد ،‌آی دزد می زند؟‌ آیا تشخیص و شناسایی شب نامه نویسان برای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی مشکل است و آیا مدعی العموم نباید در این عرصه به دفاع از حقوق شهروندان خود بپردازد؟

3.   انتشار شب نامه ای دیگر و فهرست کردن نام تعداد زیادی از متدینین و ایراد اتهام به آنان بیانگر اراده ای پلید برای بدنام کردن مخالفان بدعت و ضلالت نیست؟ آیا آنان باید همچنان در امنیت و آسایش به تداوم توطئه مشغول باشند و فقط بچه های متدین سنگ صبور شهر باشند؟

4.   ضرب و شتم بچه های متدین و پرونده سازی علیه آن ها و انتقام گیری از این آینده سازان ،‌ جرم نابخشودنی دراویش فتنه گر است که باید با پیگیری مسئولان به ویژه دادستان ،‌ ابعاد آن شکافته شده و یاغیان مسلح به چنگال قانون سپرده شوند . هرگونه تعرض به متدینین به مثابه تعرض به همه نیروهای حزب الله شهر است .

5.   از مسئولان امنیتی و قضایی شهر انتظار می رود کانون فتنه را پلمپ کرده و راه را بر تحرکات و جنجال آفرینی های صوفیه و عوامل و ایادی آنها ببندند تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نتوانند دزفول را که بیشترین رأی را در دوره گذشته به آقای دکتر احمدی نژاد داده است به کام فتنه فرو برند.

6.   گردهمایی ها ،‌ تجمعات مسالمت آمیز و در صورت لزوم تحصن متدینین تا برآورده شدن مطالبات شرعی و قانونی ادامه خواهد یافت.

7.   شایسته است مسئولان شهری قبل از هرگونه اقدام مردمی نسبت به پایین آوردن و امحای تابلوی بیمارستان که به نام منحوس قطب ذهبیه و فراماسون حقوق بگیر انگلستان آلوده شده است اقدام کرده و در جهت استیفای حقوق مردم گام بردارند . این اولین و البته کمترین خواسته مردم متدین و جوانان غیرتمند دزفول است.